صنایع دستی
صنایع دستی : انسان از ابتدای تاریخ، مهارت و خلاقیتش را در خدمت گرفت تا با تغییر طبیعت، ابزار دستساز تولید کند و زندگیش را سهولت بیشتر ببخشد و دوام و بقایش را تضمین کند. بعد از انقلاب نوسنگی و یکجا نشین شدن بشر، ابزارآلات مورد استفادهاش هم پیچیدهتر و کارآمدتر شدند. صنایع دستی
و با تخصصی شدن مشاغل، سازههای بشر هم به اشیایی متنوعتر، کاراتر و زیباتر تبدیل شدند. بنابراین، روستاهای اولیه، نخستین زادگاه صنایع دستی محسوب میشوند. صنایع دستی اشهن صنایع دستی صنایع دستی صنایع دستی
پیشرفت دانش و فنون، به مرور زمان موجب تنوع و کیفیت و رشد روزافزون دستسازهها هم شد. نه تنها کارایی و جنبهی کاربردی آنها در زندگی روزمره مطرح بود، بلکه زیبایی و کیفیتشان هم اهمیت بسیار داشت. هنر-صنعتهایی که با مواد اولیهی بومی، به وسیلهی دست و ابزار دستی و طبق روشهای سنتی ساخته میشدند، صنایع دستی صنایع دستی ایران
روز به روز بیشتر خلاقیت و ذوق هنری سازندهشان را جلوهگر میکردند. این دستساختهها همچنین متاثر از سابقهی تاریخی، ویژگیهای فرهنگی و جغرافیایی، محل تولید، آداب و رسوم و باورهای سنتی و معیارهای زیباییشناختی بومی و ملی هستند. صنایع دستی صنایع دستی ایران
از آنجا که مواد اولیهی تولید صنایع دستی، تا حد زیادی به صورت خام از طبیعت گرفته میشود و طبیعت هر جغرافیایی ویژگیهای منحصر به خود را دارد، صنایع دستی هر منطقه، بر حسب مواد در دسترس طبیعت آن، متفاوت است.
از طرفی نیز، این آثار به عنوان آثاری ساختهی بشر، با فرهنگ و تاریخ و رسوم و باورهای هر فرد و هر اجتماع پیوند دارند و به عنوان مثال نقوشی که روی آنها تصویر میشود، از پشتوانهی فرهنگی هنرمند نشات گرفته و به نمادهای قومی- منطقهای او اشاره دارد. صنایع دستی صنایع دستی ایران
سازمان جهانی یونسکو ( سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد) که حافظ میراث جهانی و تاریخ و فرهنگ و محصولات فرهنگی ملموس و ناملموس است، صنایع دستی را چنین تعریف کرده: «محصولاتی که تماما با دست یا به کمک ابزار ساخته شدهاند. صنایع دستی صنایع دستی ایران
استفاده از ابزار مکانیکی مجاز است اما میبایست مهمترین بخش در تولید محصول تمام شده، کار دست صنعتگر باشد. این محصولات ممکن است ابزاری کاربردی، تزیینی، سنتی، خلاقانه، هنری، دارای بار فرهنگی یا مذهبی و اجتماعی باشند». صنایع دستی صنایع دستی ایران
صنایع دستی
صنایع دستی
کراوات مدل جانان اشهن
An elegant tie with a sense of boldness and power
طرح روی این محصول، طرح تایپوگرافی بیتی از حضرت مولانا نقاشی شده که به همین دلیل نام این محصول جانان انتخاب شده است که در شرح آن جزییات بیشتری توضیح داده شده است.
- نام محصول: حانان
- نگ قالب زمینه: سُرمهای
- جنس پارچه: نخ، ساتن ابریشم
- عرض پهن ترین قسمت: ۷.۵ سانتیمتر
- طول محصول: ۱۵۷ سانتی متر
به زمان دوخت و آماده سازی کراوات سفارشی حتما توجه کنید. هر کراوات تایپوگرافی سفارشی از یک هفته تا ده روز زمان می برد.
کراوات مدل فرح بخش فروشگاه اشهن
کراوات مدل شعرپارسی فروشگاه اشهن
A tie created from the delicate combination of fabric printing and its texture
در ترکیب رنگ این محصول از یک رنگ خاص استفاده شده است. رنگ زمینه طرح آبی تیره که نماد آرامش، بلوغ و ظرافت طبع است. با توجه به طرح اشعار فارسی، نام این محصول نیز شعر پارسی انتخاب شده است.
- نام محصول: شعر پارسی
- نگ قالب زمینه: سرمه ای _ رنگی
- جنس پارچه: نخ، ساتن ابریشم
- عرض پهن ترین قسمت: ۷.۵ سانتیمتر
- طول محصول: ۱۵۷ سانتی متر
هر گونه کپی برداری ممنوع
بدلیل نوشته شدن اختصاصی مطالب و هزینه های مطالب در صورت کپی قطعا برخورد قانونی خوهد شد
غیر از این تعریف، تعاریف مختلفی برای «صنایع دستی» ارائه شده است، به طور مثال در دانشنامهی بریتانیکا، «صنایع دستی به آن گروه از صنایعی گفته میشود که مهارت، ذوق و بینش انسان در تولید آن نقش اساسی دارد». علی اکبر دهخدا صنایع دستی را چنین تعریف کرده: « آنچه با دست ساخته میشود از پارچه و قالی، ساختههای فلزی و غیره. مقابل صنایع ماشینی»، و در فرهنگ معین آمده « صنایع دستی شامل صنایعیست که دست در آن دخیل است، مانند پارچهبافی و قالیبافی».
طبق تعریف فرهنگستان هنر، «هنرهای صناعی بخشی از هنرهای سنتیست که حقیقت متعالی هنر را با فنون و مهارتهای صنعتی متناسب آمیخته و با قابلیت تکثیر در متن زندگی فردی و جمعی، عرضه کرده است». سازمان صنایع دستی ایران هم چنین تعریف کرده که «صنایع دستی ایران مجموعهی وسیعی از رشتهها و صنایع بدیع است که با محوریت هنر و ذوق زیباشناختی و خلاقیت اقوام ایرانی، و با بهرهگیری و کاربری در زندگی مردم تولید گردیده و از قدمتی به تاریخ کهن ایران برخوردار است».
کشور ما ایران، از نظر جغرافیایی یکی از محملهای کهن بشر اولیه برای زندگی و روستاسازی بوده و صنایع دستی مختلف را به عنوان جلوهی بصری تاریخ و تمدنش در دل خود پرورده و اکنون یکی از مهمترین قطبهای هنرهای صناعی جهان است. صنایع دستی ایران، طیف گستردهای از محصولات گوناگون، از بافتههای داری و دستگاهی، تا فلزکاری و هنرهای چوب و شیشه و سفال و … را شامل میشود که در هر منطقهای از کشور، ویژگیهای منحصر به فردی دارد. صنایع دستی اشهن
سازمانهای مربوط با صنایع دستی
از آنجا که میلیونها نفر در جهان به عنوان شغل اصلی یا فرعی به ساخت صنایع دستی اشتغال دارند، از سال 1964 میلادی، سازمانهایی برای حفظ هنرهای صناعی، آموزش، و راهنمایی هنرمندان و صنعتگران ایجاد شده است. شورای جهانی صنایع دستی ( World Crafts Council- WCC)، در دهم ژوئن 1964 تاسیس شد و به همین دلیل هر ساله این روز که با 20 یا 21 خرداد برابر است، روز جهانی صنایع دستی نامیده میشود.
سازمان صنایع دستی ایران از سال 1347 به عنوان سازمان متولی صنایع دستی ایران، عضو این شورای جهانیست. کشورهای عضو، هر چهار سال یک بار تشکیل جلسه داده و به بحث و تبادل نظر میپردازند.
سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) با توجه به اهمیت موضوع صنایع دستی در سطح جهانی، اقدام به تاسیس مرکز بینالمللی ترویج صنایع دستی ( Centre International de Promotion de Artisanat- CIPA) کرد و در جلسات آن به بحث و بررسی در مورد این موضوع میپردازد.
مرکز مطالعات تاریخی، هنری و فرهنگی سازمان کنفرانس اسلامی ( IRICA) نیز به منظور احیا و ترویج صنایع دستی در ممالک اسلامی تشکیل شده است.
ویژگیهای صنایع دستی
محصولی جزو صنایع دستی طبقهبندی میشود که ویژگیهای زیر را دارا باشد:
- به کار گیری ابزار ساده در ساخت
- انجام بخش عمدهی تولید توسط دست و ابزار دستی
- عدم نیاز به دانش فنی پیچیده نسبت به سایر صنایع
- حضور بی واسطه و خلاقانهی انسان در تولید هر محصول
- عدم تشابه فرآوردههای تولیدی با یکدیگر و عدم شباهت به تکثیر مکانیکی
- تامین عمدهی مواد اولیه از منابع داخلی و بومی
- داشتن بار فرهنگی و ریشه گرفتن از فرهنگ، باورها، و آداب و رسوم هر منطقه
- سرمایهگذاری کم و کاربری زیاد
- بالا بودن ارزش افزودهی تولید به واسطهی بیهمتایی و دستساز بودن آن
- بالا بردن درآمد سرانهی هر کشور
- عدم نیاز به کارشناس و متخصص خارجی
- سهولت در ایجاد توسعه در مناطق مختلف شهری، روستایی و عشایری
- سهولت جابهجایی کارگاه و مراکز تولید در صورت لزوم
- قابلیت انتقال تجربه به روش ساده یا توسط استاد یا با شیوههای آموزش آکادمیک
- کم کردن آمار بیکاری به خصوص بیکاری پنهان و بیکاری فصلی
- قابلیت عرضه به بازارهای جهانی به عنوان یک محصول فرهنگی هنری
- کمک به توسعهی صنعت گردشگری و نشر ارزشهای فرهنگی
هر گونه کپی برداری ممنوع
بدلیل نوشته شدن اختصاصی مطالب و هزینه های مطالب در صورت کپی قطعا برخورد قانونی خوهد شد
ویژگیهای صنایع دستی ایران
هر کشوری، با توجه به موقعیت جغرافیایی و مواد اولیهی در دسترس مردمانش، و با پشتوانهی فرهنگهای قومی رایج در آن، خصوصیات متفاوت و منحصر به فردی در تولید صنایع دستی دارد. در ایران، بخصوص امروزه که هنرهای صناعی مورد توجه تعداد زیادی قرار گرفته و آموزشگاههای هنری زیادی به آموزش انواع صنایع دستی پرداختهاند
و دانشگاهها به صورت آکادمیک، کارشناس صنایع دستی تربیت میکنند، تولید و خرید و فروش این آثار، رونق بسیار دارد. با این حال علیرغم مشارکت شهرنشینها، سهم عمدهای از صنایع دستی ایران در مناطق روستایی و عشایری و اکثرا توسط بانوان باذوق و هنرمند انجام میگیرد.
با این که تنوع آثار در ایران بسیار زیاد است، زیراندازهای سنتی و بافتههای داری و دستگاهی، بخش قابل ملاحظهای از هنرهای صناعی ایران را تشکیل میدهد. انواع صنایع دستی ایران به واسطهی کیفیت و زیباییشان از چنان شهرتی در جهان برخوردارند که صادراتشان میتواند درآمد ارزی بسیاری برای کشور رقم بزند.
با سرمایهگذاری روی صنایع دستی، توسعهی صنعت گردشگری نیز امکانپذیر است و گردشگر بیشتر در کشور، به معنای خرید صنایع دستی برای سوغاتی و یادبود به عنوان جلوهای از فرهنگ و هنر ایران، و در نتیجه درآمد ارزی بیشتر و تبلیغ بیشتر است.
صنایع دستی اشهن
تاریخچه ی مختصر صنایع دستی ایران
برای بررسی روند تکاملی صنایع دستی ایران، باید به پیشینهی تاریخی این محدوده نگریست، چرا که تاریخ صنایع، چیزی جدای تاریخ تمدن نیست و با پیشرفت دانش و فناوری، تکامل یافته است. تاریخچه ی مختصر صنایع دستی ایران
در اعصار کهن تا قبل از 7-8 هزار سال قبل از میلاد مسیح، بشر از ابزارهای سنگی و چوبی استفاده میکرد و به اقتضای نیاز زندگیش، وسایل و ابزارآلات مورد نیازش را با مواد طبیعی در دسترسش میساخت.
ابزارهای نخستین، احتمالا چندان کاربرد زیباییشناسانه و تزیینی نداشتند و بیشتر برای رفع نیازهای زندگی و بقای بشر استفاده میشدند. با رواج یکجانشینی و شکلگیری نخستین روستاها، خانههایی با مصالح بومی از سنگ، چوب، خشت یا گل ساخته شدند و کشاورزی و دامداری رونق گرفت.
به تبع پشم گوسفندان در آن دوران برای ریسیدن و بافتن جامه و زیرانداز استفاده میشد. مردم از الیاف گیاهی نیز برای بافتن حصیر، بوریا و سبد استفاده میکردند. در این زمان برای ذخیرهی غلات و حبوبات مازاد، نیاز به تهیهی ظروفی از سفال احساس شد که موادغذایی را از گزند آفات و حشرات و حیوانات محفوظ بدارد و استفاده از آن را راحت کند، همچنین برای پخت غذا به کار رود.
اینگونه بود که نخست سفالهایی با دست ساخته شد و زیر آفتاب خشک شد، سپس کمکم پخت سفال در کورههای ابتدایی و بعدتر پیشرفته، بشر را به ساخت سفال و تزیین آن مجهز کرد.
در دوران مس-سنگی (4500-3000 قبل از میلاد) انسان ساکن در فلات ایران به فن استخراج فلز مس در کوره دست یافت و به تدریج به ساخت آلات و ادوات فلزی و ریختهگری فلز پرداخت و ابزار و زیورآلات و اشیای مختلفی از مس ساخت. اینگونه، عصر فلز آغاز شد و به مرور زمان با پیشرفته شدن کورهها، امکانات استخراج و ترکیب فلزات مختلف هم بیشتر شد.
عصر مفرغ (3000-1500 قبل از میلاد) زمانیست که آلیاژها شناخته میشوند تا فلز مس را تقویت کنند و آسیب آن را کمتر نمایند. در این اعصار همزمان ساخت سفالهای ظریف و منقوش دستساز و چرخساز، بافت انواع منسوجات و زیراندازها، طلاکاری، و ساخت زیورآلات و مجسمهها از انواع مواد مانند سنگ و فلز و گچ و سفال و استخوان هم رواج داشت.
با شروع عصر آهن (حدود 1500- 850 ق.م) بشر با پیشرفتهترین کورهها به استخراج آهن پرداخت و از آن برای ساخت اسلحه و ابزار و گاه زیورآلات استفاده کرد. آثار مختلفی که از یافتههای باستانشناسی هزارهی اول قبل از میلاد به دست آمده، شامل انواع هنرهای صناعی در اوج ظرافت و زیباییست و ارتباط بیشتری را بین اقوام ساکن در مناطق مختلف نشان میدهد.
هرچند از دوران ماد آثار چندانی به دست نیامده، اما میدانیم که زمانی که اتحادیهی قبایل ماد تشکیل شد، اقوام ساکن در فلات ایران و همسایگانشان با انواع منسوجات، ظروف، زینتآلات، سلاحها و ابزار جنگی، آثار سنگی و سفالگری و فلزکاری و … مانوس بودند.
امپراطوری آشور که در همسایگی دولت ماد بود و به حمله به مناطق مختلف و غارت آنها و بعدتر ثبت اموال غارت شده بر روی کتیبههای مختلف سنگی و سفالی شهرت داشت، به انواع صنایعی که در غارتهای خود از اقوام ساکن ایران به دست آورده اشاره کرده است، از جمله آنچه از غارت شوش و دوراونتاش، و دژها و شهرهای مادی به دست آورده بود.
در این کتیبهها از ظروف و مجسمههایی از فلزات ارزشمند و سنگهای گرانبها اشاره شده، همینطور به انواع البسه و منسوجات مختلفی که در ایران تولید میشدند و این نشانگر رونق و رواج و پیشرفت صنایع دستی در آن زمان است.
با طلوع امپراطوری هخامنشی، نیاز به شکلگیری هویتی منحصر به فرد و شایسته در خلق آثار هنری احساس میشود، از این رو هنری ترکیبی از هنرهای تمام اقوام و ملیتهای تحت لوای این امپراطوری خلق میشود که چه از نظر نمادین، چه ویژگیهای اجرایی، هرچند ریشه در هنر ملل مختلف دارد، اما یگانه و بیهمتاست.
تمرکز در این دوران روی خلق آثار با سنگ و فلز و گوهرهای گرانبهاست. همینطور هنر معماری در این عصر بسیار مورد توجه است و به تبع، هنرهایی مانند حجاری و ساخت آجرهای لعابدار هم بسیار مورد اقبال واقع میشوند.
صنایع دستی ایران در دوران سلوکی به تبع، بسیار تحت تاثیر هنر یونانیان است و یونانی مآبی مورد توجه و ستایش قرار میگیرد.
با روی کار آمدن سلسلهی اشکانیان، در ابتدا آنها که خود را فیلوهلن (یونانی دوست) میخواندند، ویژگیهای هنر یونانی را ستایش میکردند، سپس به مرور هنری یونانی- ایرانی شکل گرفت و سپس ویژگیهای هویتی ایرانی مجددا احیا شد.
در این دوران هم انواع هنرهای دستی رواج دارد و اشکانیان در قرنهای طولانی حکومت خود به حمایت و تجارت محصولات صنایع دستی میپرداختند. فلزکاری و ریختهگری، سفالگری، زیورآلات و پارچههای اشکانی بسیار مرغوب و شایان ذکرند.
در دوران ساسانیان، هنر و معماری مورد حمایت دربار و اشراف و موبدان قرار گرفت و رونق تجارت، از نظر اقتصادی حمایت مورد نیاز برای رواج انواع هنرها را فراهم نمود. در این دوران از حجاریهای بسیار روی سنگ تا بافت انواع منسوجات ابریشمی ظریف و زیبا،
ساخت بشقابها و ظروف زرین و سیمین با قلمزنیهای ظریف، آثار شیشه، انواع آثار میناکاری شده و مطلا و منقوش، بافت قالیهای زیبا و بسیاری هنرهای دیگر انجام میگرفت و آثاری که از زمان ساسانیان به جا مانده، نشان دهندهی مهارت صنعتگر این دوران است.
با ظهور اسلام، توجه به صنایع دستی و آثار هنری کم نشد، اما هنرهای محل توجه و نحوهی تزیینات تغییر کردند. تاثیر هنر دوران ساسانی در هنر سدههای اولیهی اسلام به وضوح به چشم میخورد اما با توجه به ستایش ساده زیستی و نکوهش دنیاطلبی در این دوران، استفاده از فلزات گرانبها در ساخت آثار کاهش یافت و توجه روی هنرهایی مانند سفالگری،
نساجی، شیشهگری، هنرهای چوب، و به خصوص دسته هنرهای مرتبط با کتابت، از کاغذ سازی تا خوشنویسی و تذهیب و تجلید و تشعیر و نگارگری مورد توجه قرار گرفت. قرن دوم و سوم هجری، زمان رونق خط کوفی، خط کتابت قرآن، در کشورهای اسلامی حوزه است.
در این دوره همچنان سفالگران به تولید انواع سفال و استفاده از روشهای خلاقانه برای تزیین آن پرداختند و در این میان کیمیاگری یا علم شیمی که به لطف قرون طلایی دوران آغاز اسلامی و نهضت ترجمه، تکامل پیدا کرده بود،
به کمک سفالگری آمد و لعابهای مختلف و زیبایی با ترکیبات شیمیایی مختلف برای آن ایجاد کرد. سفالها با انواع لعابها و رنگها تزیین شدند و خط کوفی و نقوش انتزاعی و هندسی، با انواع روشها برای تزیین روی آنها اعمال شد.
از شیوههای رایج سفالگری در صدر اسلام، سفال با نقش قالبزده بدون لعاب و لعابدار، سفال باربونین، نقاشی روی پوشش گلی زیر لعاب شفاف، لعاب پاشیده و لعاب زرینفام اولیه است. با تکمیل این تجارب، سفال مینایی و سفال زرینفام شکل گرفتند و به ویژه در دوران سلجوقی و ایلخانی به اوج زیبایی رسیدند.
نساجی و بافت پارچه و انواع زیرانداز بعد از ظهور اسلام بعد از اندکی وقفه، مجددا رونق یافت، چنان که به نقل از بسیاری مورخان، برخی از شهرهای ایران خراج خود را با پارچهها و منسوجات قیمتی میپرداختند. بافتههای قرن چهارم هجری، در طرح به آثار دوران ساسانی شباهت پیدا میکند
با این تفاوت که در بسیاری از آنها از خط کوفی استفاده شده و خط در تار و پود پارچه به عنوان نقشی تزیینی بافته شده است. در سدههای اولیهی اسلام، شهر ری به تولید پارچههای ابریشم دوپودی، و شوش و شوشتر به بافت پارچهی «طراز» شهره بودند.
در تزیینات صنایع دستی قرون اولیه، تحت تاثیر سنت شمایل شکنی -که همزمان در جهان اسلام و جهان غرب مورد توجه بود- از نقوش حیوانی و انسانی استفاده نشده و برای تزیین، بیشتر به نقوش گیاهی و هندسی و انتزاعی بسنده شده است. تنها از قرن 4 هجری به بعد است که میتوان شاهد نقوش حیوانی و انسانی هم بود.
با رسیدن به دوران سلجوقی منعی از هیچ نظر در ساخت آثار اعمال نمیشود. دوران سلجوقی، نقطه عطفی در حیات سیاسی- اجتماعی ایران بود و هنرش با بهرهگیری از هنر گذشته، به ویژه دوران آل بویه، به تعالی رسید.
تا قبل از این دوره، فلزکاری بسیار تحت تاثیر آثار به جا مانده از زمان ساسانیست، اما دورهی سلجوقی، دورهی اوج فلزکاری و تکمیل فنون و تزیینات آن است. این آثار که عمدتا در خراسان و همدان و آذربایجان ساخته میشدند، با فنونی چون مشبک کاری، طلاکوبی و نقره کوبی، حکاکی، و… تزیین شدهاند.
ساخت ابزار و وسایل مرتبط با ستارهشناسی، مانند اسطرلاب و کرهی جغرافیا، رو آوردن دانشمندان آن زمان به این علوم را نمایان میسازد. هرچند در دوران ایلخانی و تیموری و بخصوص صفوی، توجه به آثار فلزکاری بسیار زیاد است، اما اوجی که در دوره سلجوقی در فلزکاری تجربه شد، دیگر تکرار نمیشود.
شیشهگری در دوران اسلامی بدون تغییری اساسی و مشابه دوران ساسانی، در مراکزی مانند نیشابور، ری، گرگان، سمرقند و سیراف ادامه میابد و آبگینههایی با تکنیک دمیده آزاد یا دمیده در قالب و … در این شهرها ساخته میشوند.
از قرن دوم هجری با شروع نهضت ترجمه در دوران عباسیان، استنساخ از نسخ مذهبی، علمی، فلسفی، حکمی و ادبی رونق گرفت و به موازات آن هنرهای مربوط به کتابت هم رشد کرد. خوشنویسی و تذهیب و نسخهنگاری در دورهی سلجوقی رواج بیشتری یافت و به این دلیل که به ویژه کتابهای علمی نیاز به تشریح تصویری داشتند،
نگارگری در کتابها هم رونق گرفت و بعد از کتابهای علمی و پزشکی، در کتب ادبی و داستانی هم به کار گرفته شد. قدیمیترین نسخهی داستانی نگارگری شده، نسخهی «ورقه و گلشاه» است و از زمان سلجوقی باقی مانده است. در این زمان، خطی به نام «کوفی ایرانی» یا «کوفی پیرآموز» در ایران مورد استفاده قرار گرفت که به ویژه برای غیر عربها، خواناتر از انواع دیگر کوفی بود. در طول زمان هنرهای مرتبط با کتابت، بسیار تغییر کردند و به مرور مکاتب مختلفی در تذهیب و نگارگری شکل گرفت.
سفالگری دوران سلجوقی نیز با تنوع بسیار در رنگ و نقش و تکنیک ساخت، شهرتی ویژه یافت. سفال مینایی، حاوی نگارههایی از وقایع، داستانهای کهن، عشاق و … بود و سفالینههای زرین فام، با لعابی با ته رنگ فلزی، بسیار مورد توجه هنرمندان قرار گرفت. کاشیکاری نیز کم کم جای خود را میان هنرها پیدا کرد و کاشیهای خشتی اواخر دوران سلجوقی و اوایل دوران ایلخانی، که با قالب به شکل صلیب و ستاره هشت پر ساخته میشدند،
زیبایی کار آن دوران را نمایان میسازند. از آثار مهم کاشیکاری این دوران، محرابی در حرم امام رضا (ع)، معروف به «در بهشت» است که از آثار خاندان «محمد بن ابی طاهر»، خانوادهی کاشیساز اهل کاشان بوده و در زیبایی بی مانند است. صنایع دستی اشهن
کراوات دلخواه
طرح روی این محصول، طرح تایپوگرافی بیتی از حضرت مولانا نقاشی شده که به همین دلیل نام این محصول دلخواه انتخاب شده است که در شرح آن جزییات بیشتری توضیح داده شده است.
- نام محصول: دلخواه
- رنگ قالب زمینه: سُرمهای
- جنس پارچه: نخ، ساتن ابریشم
- عرض پهن ترین قسمت: ۷.۵ سانتیمتر
- طول محصول: ۱۵۷ سانتی متر
به زمان دوخت و آماده سازی کراوات سفارشی حتما توجه کنید. هر کراوات تایپوگرافی سفارشی از یک هفته تا ده روز زمان می برد.
کراوات خمار مستی
طرح روی این محصول، طرح تایپوگرافی بیتی از حضرت سعدی نقاشی شده که به همین دلیل نام این محصول خمار مستی انتخاب شده است که در شرح آن جزییات بیشتری توضیح داده شده است.
- نام محصول: هیچ
- رنگ قالب زمینه: سُرمهای
- جنس پارچه: نخ، ساتن ابریشم
- عرض پهن ترین قسمت: ۷.۵ سانتیمتر
- طول محصول: ۱۵۷ سانتی متر
به زمان دوخت و آماده سازی کراوات سفارشی حتما توجه کنید. هر کراوات تایپوگرافی سفارشی از یک هفته تا ده روز زمان می برد.
کراوات رسوایی
رنگ زمینه که قرمز رنگی است که بیشترین توجه ها را به خود جلب می کند نمادی از عشق و سمبل زندگی مهر و محبت است. به همراه آن طرح تایپوگرافی بیتی از مرتضی امیری اسفندقه نقاشی شده که به همین دلیل نام این محصول رسوایی انتخاب شده است.
- نام محصول: رسوایی
- رنگ قالب زمینه: قرمز رنگ
- جنس پارچه: نخ، ساتن ابریشم
به زمان دوخت و آماده سازی کراوات سفارشی حتما توجه کنید. هر کراوات سفارشی از یک هفته تا ده روز زمان می برد.
کراوات اختصاصی _ طراحی کراوات اختصاصی
برای این محصول رنگ مورد نظر شما برای پس زمینه و طراحی اختصاصی اسم صورت میگیرد که در نهایت اسم شما بروی شناسنامه محصول به نام طور اختصاصی برای شما ثبت میگردد.
- نام محصول: محصول سفارشی شما
- رنگ قالب زمینه: انتخاب شما
- جنس پارچه: نخ، ساتن ابریشم
- عرض پهن ترین قسمت: ۷.۵ سانتیمتر
- طول محصول: ۱۵۷ سانتی متر
به زمان دوخت و آماده سازی کراوات سفارشی حتما توجه کنید. هر کراوات تایپوگرافی سفارشی از یک هفته تا ده روز زمان می برد.

روش پارچه بافان دوران سلجوقی، به ویژه ابریشمبافان، شیوهای به نام «رنگ و نیمرنگ» بود که در آن پودها به صورتی بافته میشدند که نقوش نسبت به زمینه برجسته و براق به نظر میآمد، در حالی که نقش و زمینه، هر دو یک رنگ بودند.
با هجوم قوم مغول به ایران در 618 هجری قمری، تا دوران غازان خان انواع هنرها با رکود مواجه شدند و هنرمندان فلزکار و شیشهگر به غرب ایران مهاجرت کردند. پس از مدتی کمکم مراکز هنری دایر شدند و هنرهای مختلف در شهرهایی مانند مراغه و تبریز رونق گرفتند.
ساخت آثار فلزی نقرهکوب و طلاکوب با نقوشی از مجالس شاهانه و کتیبههای کوفی و نسخ، به همراه سفالهای مینایی و زرینفام و زراندود و ظروف سفالی مشبک دوپوش در این دوران رواج داشت.
در دورهی ایلخانان به کتابت و استنساخ اهمیتی ویژه داده شد و در «رَبع رشیدی» به تلاش وزیر ایرانی دربار مغول «خواجه رشید الدین فضل الله»، کتابهای مصور بسیار نفیسی تهیه شد، از جمله شاهنامهی زیبایی که امروزه به «شاهنامهی دموت» معروف است و در مکتب تبریز اول یا مکتب ایلخانی نوشته و تصویر شده است.
همزمان با این مکتب، در شیراز که از تهاجم مغولان در امان مانده بود، مکتبی به نام «مکتب شیراز» شکل گرفت و عدهای از هنرمندان در آنجا به نگارگری پرداختند.
با تشکیل سلسلهی تیموری در اواخر سدهی هشتم و اوایل سدهی نهم هجری، هنرمندان در سمرقند و هرات تجمع کردند. استادان شیشهگر در سمرقند صنعت شیشهگری را مجددا رواج دادند
و سنت کتابآرایی، شامل خوشنویسی، تذهیب، تجلید، و کاغذسازی در هرات پا گرفت و مکتبی به نام «مکتب هرات» را شکل داد که هنرمندان مهمی چون «کمال الدین بهزاد» در آن قلم میزدند.
بافت پارچه و قالی در این زمان در شهرهای مختلف رواج داشت و هرچند بیش از یک نمونه از قالیهای آن دوران باقی نمانده، از روی نگارههای به جا مانده از آن زمان میتوان تنوع طرح و نقش قالیها را مشاهده کرد.
در این دوران بود که کاشیکاری در زیباترین شکل خود، یعنی کاشی «معرق» تجلی یافت و در بناهای این دوران به اوج رسید.

سفال متداول دوران تیموری سفال تک رنگ، منقوش زیر لعابی، و سفال سفید آبی با نقشمایههای ایرانی و چینی بود. از آثار فلزکاری این زمان آثاری چون پایهی شمعدان بزرگ به جا مانده که بعضا روی آن طلاکاری و مرصع کاری انجام شده است. صنعت نساجی در این زمان پیشرفت بسیار کرد و بافت پارچههای گرانبها از جمله مخمل، محصول دوران تیموریست.
با آغاز دوران صفوی در سدهی دهم هجری، مرکز هنری از هرات به تبریز و سپس به قزوین و اصفهان منتقل شد و سه مکتب «تبریز دوم»، «مکتب قزوین» و «مکتب اصفهان» را شکل داد. دوران صفوی را میتوان یکی از درخشانترین دوران هنر و معماری و صنایع دستی کشورمان در طول تاریخ قلمداد کرد.
در این دوره اکثر هنرهای صناعی در زمینههای گوناگون نگارگری، کتاب آرایی، خوشنویسی، تذهیب، نساجی، فلزکاری، سفالگری، قالیبافی و کاشیسازی به اوج رشد و بالندگی رسید. از انواع و اقسام هنرها در تزیین کاخها و بناهای پایتختهای صفوی، به خصوص اصفهان استفاده شد.
شیوهی نقاشی اروپایی مآب در دورهی صفوی، در پی مراودات سیاسی اجتماعی با اروپاییان و تبادلات فرهنگی با آنها شکل گرفت و آشنایی با نقاشی رنگ و روغن به ساخت آثار نفیسی مانند قلمدانها و قاب آینههای منقوش به نقاشی رنگ و روغن منجر شد.
در این دوران خوشنویسی روی پارچه به روش قلمکارسازی متداول بود که به آن «قلمکار قلمی» میگفتند. تذهیب و جلدسازی استقلال نسبی یافت و ساخت جلدهای لاکی و جلدهای چرمی بسیار رونق گرفت.
در عصر صفوی تحولات قابل توجهی در سفالگری صورت یافت و سفال بدل چینی رواج یافته و کشیدن تصاویر متاثر از نقاشی چینی در نقوش سفالها به اوج رسید. انواعی چون «سفال کوباچه»، «ظروف سلادون»، «ظروف ایزنیک» و «ظروف گامبرون» از سفالهای خاص دوران صفوی هستند.
شاه عباس با دیدن شیشههای ونیزی اهدایی توسط اروپاییان، شیشهگران ونیزی را برای تعلیم به ایران فراخواند و در شیراز و اصفهان کارگاههایی برای احیای صنعت شیشهگری برپا کرد.
هرچند کاشی «معرق» در این دوره رواج بسیار داشت، اما از ابداعات دوران صفوی میتوان به پیدایش «کاشی هفت رنگ» اشاره کرد که روی کاشی خشتی با لعابهای گوناگون نقاشی میکردند.
بیتردید، پررونقترین دوران قالیبافی ایران، دوران صفویست و شاهکارهای آن زمان، مانند «قالی اردبیل» زینتبخش موزههای مختلف دنیا هستند. نقوش مختلفی برای قالیهای صفوی به کار میرفت اما نقوش محرابی، لچک و ترنج و نقوش حیوانی از مرسومترین نقوش بودند.
بافت قالیهای ظریف پردهنما نیز در آن زمان رایج بود، همینطور صنعت نساجی ایران از نظر زیبایی و تنوع بافت و نقش به اوج ترقی و تکامل خود رسید و انواع حریر، مخمل، زری، دارایی، زری گل برجسته، ابریشم و تافته در آن زمان در نقاط مختلف ایران بافته میشد.
در فلزکاری این دوران، استفاده از آلیاژ فولاد بیشتر مورد توجه واقع شد و طلاکوبی روی آن انجام گرفت. هنرهای چوب مانند منبتکاری و خاتمسازی از تحولات هنری صفویان هستند.
در دوران افشار و زند رکود تقریبی صنایع دستی به چشم میخورد و سبکهای هنری این دوران ریشه در دورهی بلندمدت پیش از خود دارد. دورن قاجار بعضی هنرها مانند خاتمکاری، آینهکاری، میناکاری، طلاکوبی، و فولادسازی پیشرفت کرد اما در کل شاهد رکود و کم شدن کیفیت هنرهای صناعی هستیم.
مکتب نقاشی زند و قاجار، به طبیعت و احوال و منش شاهان و شاهزادگان توجه داشت و تقلیدی از دورههای پیشین و نقاشی کلاسیک اروپا بود. نقاشی قهوهخانهای یا «خیالیسازی» از سبکهای دیگر رایج در این دوران بود که در مضمونهای حماسی و مذهبی انجام میشد. ابداع خط «شکسته نستعلیق» نیز محصول این زمان است.
سفالگری بعد از دوره صفوی رو به زوال رفت و نقش سفال در زندگی روزمره کمرنگ شد، اما کاشیسازی که از دوران زند با ورود نقوشی مانند «گل لندنی» و رنگهای جدیدی مانند طیف صورتی تحول یافته بود، در دورهی قاجار هم با کاشیهای هفت رنگی با تصویر موضوعات تاریخی یا زندگی درباریان به همان ترتیب ادامه یافت.
قالیبافی که دوران اوج خود را در زمان صفویه گذرانده بود و صادراتش درآمدزایی زیادی برای ایران داشت، با فعالیت برای تولید بیشتر و به تبع کم توجهی به کیفیت قالی مواجه شد و به تبع، جایگزین شدن رنگهای طبیعی با رنگ شیمیایی، به کیفیت آن صدمهی بسیار زد.
در سالهای اخیر با حمایت سازمان میراث فرهنگی از هنرمندان و صنعتگران، شاهد رونق و رواج دوبارهی هنرهای سنتی و صنایع دستی در شهرهای مختلف کشورمان هستیم.
طبقهبندی صنایع دستی ایران
هنرهای صناعی را میتوان از جهات مختلفی طبقهبندی کرد، اما عموما با در نظر گرفتن روش و تکنیک تولید آنها، یک دستهبندی کلی برای صنایع دستی ارائه میگردد. زیراندازهای سنتی مانند بافتههای داری، حصیربافی و نمدمالی، نساجی سنتی، رودوزی و روکاری، چاپ سنتی و رنگرزی، سفال و سرامیک و کاشی، شیشه گری، تولید فرآوردههای پوست و چرم، هنرهای فلز، هنرهای چوب، هنرهای سنگ، کتابت، نقاشی و نگارگری از جمله مهمترین دستههای صنایع دستی ایرانند که در ادامه مختصری دربارهی هر کدام خواهیم گفت:
زیر اندازهای سنتی
حصیر بافی:
از کهنترین زیراندازهایی که با در دسترسترین مواد طبیعی، یعنی الیاف سلولزی و برگ و پوست گیاهان از حدود دوازده هزار سال پیش بافته میشد و امروزه هم بافت حصیر زیرانداز، سبد، کلاه، سفره و … رایج است.
گلیم بافی:
گلیم بافی را پدر صنعت نساجی میدانند. گلیم یکی از زیراندازهای قدیمیست که روی دار بافته شده و بافت آن معمولا به صورت ذهنی انجام گرفته و نقوشش حالت شکسته و هندسی دارد.
این بافته میتواند ساده یا دو رو باشد که با شیوهی پود گذاری بافته میشود و پودها از لابهلای تارها عبور کرده و طرح مورد نظر را به وجود میآورند.
همینطور میتواند یک رو باشد و با روش پودپیچی بافته شود. از این نوع گلیم که به سوماک هم معروف است میتوان به وَرنی، شیرکیپیچ، رندی و سرانداز اشاره کرد.
زیلو:
زیلوبافی از حدود 500-700 سال پیش در مناطق کویری ایران مانند یزد و کاشان رواج یافت. زیلو، تنها زیراندازیست که تار و پودش هر دو از نخ پنبهای تشکیل شده و برای پود از نخهای رنگی استفاده میشود.
در زیلو نهایتا دو رنگ مورد استفاده قرار گرفته و هنگام بافت، طرحهایی ذهنی باف و هندسی روی آن شکل میگیرد. زیلوها به ویژه در مساجد و زیارتگاهها مورد استفاده قرار گرفته و گاه برای اماکن مذهبی وقف میشدند.
گبه:
نوعی بافتهی داری گرهدار، تمام پشمی و ذهنی باف است که طرحهای هندسی در آن بافته میشود و بیشتر محصول مناطق عشایری و روستاییست و به خصوص توسط عشایر لر و قشقایی بافته میشود. گبه پرزهای بلند دارد و شمار پود آن گاه از سه تا هشت پود در هر رج میرسد.
در قدیم گبهها به صورت خودرنگ، یعنی با رنگ پشم گوسفندان بدون تغییر بافته میشدند و طیف سیاه، سفید و خاکستری را شامل میشدند، اما به مرور از رنگهای طبیعی و گیاهی برای رنگرزی پشمها استفاده شد. بنا به وضعیت روحی و ذهنی بافنده، در هر روز از رنگهای متفاوتی برای بافت استفاده میشود.
قالی:
قالی، فرشیست پرزدار که از طریق گره زدن پرز بر تار بافته میشود و گرهها با پودگذاری در جای خود محکم میشوند. تار قالی ممکن است ابریشم، پشم یا پنبه باشد و پرز آن در قالیهای ممتاز ابریشم، و در سایر قالیها پشم یا پنبه است.
این زیرانداز، به واسطهی بافت و اجرای نگاره و طرح و نقش شاخصترین و کاملترین بافته است و سابقهی تاریخی آن به لااقل 2500 سال پیش باز میگردد.
قدیمیترین قالی یافت شده در جهان تا کنون، قالی پازیریک است که در آرامگاهی سکایی در سیبری یافت شد و از نظر سبک طراحی و نقوش، احتمالا متعلق به دوران هخامنشیان است.
بافت قالی روی دار انجام میگیرد که معمولا در مناطق عشایری و گاه روستایی روی دار افقی، و در مناطق شهری و روستایی از دار عمودی استفاده میگردد. گرهی مورد استفاده در قالی میتواند نامتقارن (فارسی) یا متقارن (ترکی) باشد.
قالی ایرانی به خاطر کیفیت بافت، ثبات رنگهای طبیعی، و تنوع طرحهای زیبایش در جهان منحصر به فرد است.
نمد:
نمد منسوجی بافته نشده است که از هزاران سال پیش مورد استفادهی بشر قرار گرفته است. برای تهیهی نمد معمولا ضایعات پشم و کرک با توجه به رنگ مورد نیاز روی قالبی حصیری قرار گرفته و با آب گرم و مادهای قلیایی آنقدر تحت فشار دست، مالیده میشود تا پشمها در هم تنیده و بافت منسجمی را تشکیل دهند.
غیر از مصرف نمد برای زیرانداز، محصولات دیگری مانند کلاه، پالتوی نمدی (کَپنَک)، پاپوش، و … نیز از آن تولید میشود.
نساجی سنتی
بافت پارچهی دستباف از هزارهها قبل از میلاد رواج داشته و نمونهی 6000 سالهی آن از شوش به دست آمده است. برای بافت پارچه، از دستگاههایی مانند دو وردی، چهاروردی، ژاکارد دستی، تک فاز و سه فاز استفاده میشود و نخهای پنبهای، پشمی و گاه ابریشمی در بافت به کار میروند و در پارچههای نفیس گاه نخهای طلا و نقره و گلابتون نیز به کار گرفته میشود. از پارچههای دستباف میتوان به زری، دارایی یا ایکات، ترمه، مخمل، و… اشاره کرد.
رودوزی
اصطلاح رودوزی یا روکاری به دوخت طرحهای مختلف با انوع نخها توسط سوزن، قلاب و … روی سطوحی مانند پارچه، چرم و پوست اطلاق میشود. این هنر از روزگار کهن رایج بوده و انواع مختلفی دارد و برای مصارف گوناگونی انجام میشود. در برخی انواع دوخت، کل پارچه پوشیده میشود، در برخی دیگر تنها قسمتی از پارچه.
همینطور ممکن است با کشیدن بخشی از تار و پود پارچه و عبور دادن انواع نخها از لابه لای آن و مشبک کردن پارچه انجام بگیرد. از انواع مختلف رودوزی که بیشترین شهرت را در بین رودوزیهای رایج در ایران دارند به طور مثال میتوان به سوزندوزی بلوچ، پتهدوزی کرمان، قلابدوزی رشت، و گلابتوندوزی هرمزگان اشاره کرد.
رنگرزی و چاپ سنتی
رنگرزی الیاف به طور سنتی توسط رنگهای طبیعی با منشا گیاهی، جانوری و معدنی انجام میگیرد. هر چند که در حال حاضر رنگهای شیمیایی بسیار مورد استفاده هستند، اما کیفیت و ماندگاری رنگهای طبیعی را ندارند. یکی از ویژگیهای بارز منسوجات ایران، از زیراندازها تا پارچههای نفیس، کیفیت و ویژگی رنگهای آن است.
برای تزیین منسوجات، غیر از رنگ کردن الیاف و نخ آنها قبل از بافت، میتوان آنها را به وسیلهی قلممو، مهر، و انواع چاپ، رنگآمیزی کرد. به عنوان مثال پارچههای قلمکار، پارچههایی عموما از کرباس یا کتان هستند که با قالب و مهرهای چوبی روی آنها نقوش سنتی را چاپ کرده و از آنها در مصارف گوناگون استفاده میکنند.
چاپ قلمکار
نوع دیگری از چاپ به نام کلاقهای یا باتیک نیز در ایران رواج دارد که در آن بخشی از پارچه که نمیخواهند رنگ بگیرد را با مواد عایقی که از ترکیب پیه، پارافین، موم و کلیفن تشکیل شده است، به وسیلهی قلممو یا مُهر میپوشانند، سپس آن را درون حمام رنگ قرار میدهند تا رنگ بگیرد و در نهایت کار را پارافین گیری میکنند تا اثر مادهی عایق از روی پارچه پاک شود.
سفال، سرامیک و کاشی
سفالگری، از قدیمیترین هنرهای جهان است و از هزاران سال قبل برای ساخت وسایل مورد نیاز بشر به کار رفته است. در طول زمان با ساخت چرخ سفالگری، و پیشرفته شدن کورهها، تکنیک ساخت سفال هم به مرور پیشرفتهتر شد و امروزه با طیف وسیع لعابها و تکنیکهای مختلف، میتوان انواع وسایل و ظروف را به تمام رنگها و شکلها تولید کرد.
سفالها میتوانند ساده و بدون لعاب مورد استفاده قرار گیرند، با خاک سفید ساخته شوند و به سرامیک بدل شوند، با لعاب تک رنگ یا نقاشی زیرلعابی یا میناکاری تزیین شوند، یا انواع لعابهای هنری و چندرنگ آنها را به اثری خاص مبدل کند.
از دوران هخامنشی استفاده از آجرهای لعابدار برای تزیین بناها و کاخها رایج بود. پس از اسلام به مرور ابتدا کاشیهای تکرنگ در ترکیب با آجر به کار گرفته شدند و بعدتر به صورت مستقل با شکلها و طرحهای مختلف در بناها مورد استفاده قرار گرفتند. کاشیهای تک رنگ، منقوش و زرینفام، کاشی معرق و کاشی هفترنگ، از انواع مختلف کاشی هستند.
شیشه گری
استفاده از شیشه، از هزارهی سوم قبل از میلاد در مصر و از اواخر هزارهی دوم ق.م در ایران رایج بوده است. اولین شیشهها در عیلام باستان در معبد دور اونتاش (چغازنبیل) مورد استفاده قرار گرفتند. شیشهگری در دورههای اشکانی و ساسانی به تکامل رسید و انواع روشهای دمیدن به صورت آزاد یا در قالب، و تراش شیشه در این زمان به کار گرفته میشد.
دوران اسلامی، ساخت ظروف شیشهای مورد توجه قرار گرفت و شیشهها با حکاکی و برش با دست و چرخ، میناکاری، نقاشی سرد، و… تزیین شدند. امروزه محصولات شیشهای با رنگهای مختلف و روشهای گوناگونی مانند بارفتن کردن، دو پوست یا سه پوست کردن، آبگز کاری، مات کردن، نقش اندازی، تراش، تلفیق با فلز و … زینت مییابند.
هنرهای فلز
استفاده از فلز در ایران با چکشکاری مس طبیعی از هزاره هفتم، و با استفاده از استخراج فلز مس از هزارهی پنجم قبل از میلاد آغاز شد. پس از پی بردن به خواص آلیاژها و پیشرفته شدن کورههای استخراج و توان استخراج آهن، بشر توانست فلز را به تمام معنا برای ساخت ابزار و زیورآلات مورد استفاده قرار دهد. به مرور زمان فنون ریختهگری و جوش پیشرفت کرد و تکنیکهای مختلفی برای ساخت و تزیین وسایل فلزی رواج یافت.
دواتگری، قلمزنی، ملیلهکاری، میناکاری، طلاکوبی و نقرهکوبی، مسکوبی، حکاکی، ساخت قفل، اسلحه، زیورآلات و ضریح، همه از شاخههای فلزکاری محسوب میشوند و تخصص خود را میطلبند.
هنرهای چوب
چوب به عنوان فراوانترین مادهی طبیعت، از ابتدا مورد استفادهی بشر بوده است. هنرهای مرتبط با چوب شامل خراطی، کندهکاری، منبتکاری، مشبککاری، منبت- مشبک، معرقکاری، نازککاری روی چوب، خاتمکاری، گرهچینی، ساز سازی، منبت- معرق، سوخت، نقاشی روی چوب و ساخت آثار تلفیقی با چوب است. هر کدام از این هنرها، به فراخور نیازشان به بافت و رنگ و سختی چوبها، از انواع مختلف چوب بهره میبرند.
هنرهای سنگ
سنگ نیز از موادیست که از دوران پیشاتاریخ در دسترس و مورد استفادهی بشر بوده تا لوازم و ابزار مورد احتیاجش را از آن تهیه کند. حکاکی و کندهکاری روی سنگ، حجاری و سنگتراشی، معرق، مشبک سنگی و … از شاخههای این گروه است. از تراش انواع سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی در ساخت زیورآلات استفاده میشود.
کتابت و نگارگری
کشیدن نقوش، سابقهای طولانی در تاریخ بشر دارد و نمونههای آن در غارها، صخرهنگاریها، دیوارنگاریها و طرحهای سفالینههای منقوش دیده میشود. به تدریج، با رواج استنساخ نسخههای خطی، به ویژه در دوران اسلامی، نگارگری این نسخهها هم رواج یافته و نخست کتابهای علمی و پزشکی، و سپس نسخههای ادبی را زینت میبخشد.
به مرور هنرهایی چون تذهیب و تشعیر و زرنگاری به هنرهایی چون کاغذسازی، جلدآرایی و خوشنویسی اضافه میشود و تکامل مییابد. به وجود آمدن مکاتب مختلف نگارگری و تذهیب، و خطهای گوناگونی چون کوفی، نسخ، ثلث، غبار، محقق، ریحان، تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق، با مشاهدهی این نسخ خطی قابل پیگیری است.
نگارگری ایران بعد از دوران صفوی دچار تحول شد و سبکهای اروپایی مآب، نقاشی قهوهخانهای یا خیالیسازی، نقاشی گل و مرغ در دوران قاجار رواج بسیار یافت.
نویسنده: سرکار خانم شمیم ولیان
هر گونه کپی برداری ممنوع
بدلیل نوشته شدن اختصاصی مطالب و هزینه های مطالب در صورت کپی قطعا برخورد قانونی خوهد شد